عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 21 اسفند 1398
بازدید : 33767
نویسنده : شیدا

گفتگوی درونی این روزهای من

در این روزهای سخت دستگیر دیگران شوید.در روزهایی که حتی ویروس هم می خواهد ما ما نشویم به سمت درد و رنج های دیگران بروید.به جای دستان،روح آن ها را لمس کنید.به قلب اطرافیانتان سلام کنید.زخم های درونشان را ببوسید.با کمی گفتگو به آنها این احساس را بدهید که تنها نیستند.به زبان دوستی ناشناخته، معجزه زندگی دیگران شوید تا روزی انسان دیگری در احوالی خاص معجزه زندگی شما شود.دوست بدارید تا شایسته دوست داشته شدن بشوید.به زبان اریک فروم عاشقی کنید تا شایسته مقام معشوقی شوید.خدا را در دیگران ببینید.خدا خود را در قالب یک یتیم،یک کودک،یک کودک کار،یک همکار،یک دوست،یک بیمار،یک بدهکار،یک فقیر،یک پدر درمانده،یک مادر پیر،و....بر ما آشکار می کند.خدا را دوست بدارید.انسان را دوست بدارید.برای انسانی زیستن باید به انسان ایمان داشت و مومن به انسان بود.مومن به انسان شوید.همه شرایط را باید بهانه ای برای رشد درون خود دانست.این شرایط،شرایط رشد درون ماست.انسان بودن ما به طور دایم در معرض آزمون است.این شرایط،شرایط آزمون میزان انسان بودگی ماست.امیدوار باشید.به زبان گابریل مارسل امید هرگز به معنای داشتن همه توانایی ها نیست.امید به معنای نبود مشکلات نیز نیست.امید یعنی ایمان به این مساله که در این عالم رازی با من همدست است و ما را در شرایط سخت همراهی خواهد کرد.راز عالم چیزی جز یک "تو" نیست.به این تو سلام کنید.به این تو(و نه او یا آنها) یا به راز عالم ایمان بیاورید و با آن گفتگو کنید.امید چیزی جز ایمان به این  راز ناشناخته نیست.راز ناشناخته دیگران یا همان معجزه زندگی دیگران شوید تا دیگری معجزه زندگی شما شود. به راز عالم توکل کنید.

 

منبع : دکتر مهر آیین 

کانال http://t.me/mostafamehraeen

 



:: موضوعات مرتبط: جامعه شناسی , ,
تاریخ : چهار شنبه 21 اسفند 1398
بازدید : 33755
نویسنده : شیدا

زندگی به هم ریخته بشری

۱.این روزها ما در دو بستر غیر قابل تحمل اجتماعی زندگی می کنیم: هم زندگی اجتماعی جامعه خودمان بهم ریخته است و هم نظم زندگی بین المللی آشوب زده و پر از ماجراست.به هر سو که نگاه میکنیم با صحنه ها و لحظه های رنج بشری روبروییم.
۲.در داخل در یکسال گذشته عملا یک روز خوش را تجربه نکرده ایم:سیل فروردین ماه،ماجرای قتل نجفی،احکام سنگین زندان برای فعالان اجتماعی و سیاسی،اعتراضات آبان ماه،ماجرای کشته شدن مردم در تشیع جنازه،سقوط هواپیما،درگیری با آمریکا،تورم بالای اقتصادی و گرانی، و حالا کرونا و کشته شدن مردم با یک ویروس،....
۳.در فضای بین الملل یمن و سوریه و لیبی و مرز مکزیک و مرز یونان و.... تبدیل به صحنه های کشتار کودکان و زنان شده است.به هر سوی ماجرای این کشورها که نگاه میکنیم تنها با لحظات نابودی بشر به دست بشر روبروییم.در سوی دیگر وضعیت جهانی با رهبران سیاسی روبروییم که مفهوم انسان برای آنان بی معناترین مفاهیم است.
۴.دستاورد بشر از این همه نابودگری چیست.یکبار باید از رهبران سیاسی ایران و جهان پرسید که حاصل این همه ماجرا چیست؟ آیا کلماتی همچون منافع،منافع استراتژیک،منافع ملی،سود،قدرت،و.....که این افراد گرفتار در آنها هستند و مبتنی بر همین مفاهیم اقدام به نابودی انسان ها می کنند حاصلی برای آنها در سطح فردی یا جمعی داشته است.حاصل اینهمه رنج برای بشر چیست؟مگر جز این است که همه ما می خواهیم در عمر کوتاه خود اندکی زندگی کنیم و بعد با ورود ماجرای قطعی مرگ از این جهان برویم؟مگر زندگی انسانی برای انسان چه باقی می گذارد که ما اینگونه به دریدن یکدیگر مشغولیم؟ در این زندگی انسان تبدیل به یک رنج جانکاه شده است.

منبع: استاد دکتر مصطفی مهر آیین 

بر گرفته از کانال تلگرام ایشان http://t.me/mostafamehraeen



:: موضوعات مرتبط: جامعه شناسی , ,
:: برچسب‌ها: سایت همسریابی شیدایی ,همسریابی شیدایی ,همسریابی شیدایی ,شیدایی ,سایت همسریابی شیدایی ,همسرگزینی شیدایی ,سایت ازدواج دائم شیدایی , سایت ازدواج موقت شیدایی , همسریابی موقت شیدایی , همسریابی دائم شیدایی , همسرگزینی شیدایی , همسرگزینی دائم شیدایی , همسرگزینی موقت شیدایی , صیغه شیدایی , سایت صیغه شیدایی ,سایت صیغه موقت شیدایی ,صیغه یابی شیدایی ,سایت صیغه یابی شیدایی ,ازدواج موقت شیدایی ,
تاریخ : یک شنبه 22 دی 1398
بازدید : 22597
نویسنده : شیدا

 

در جامعه ما چه می گذرد؟ 
1) هانا آرنت در قطعه ای در کتاب «انقلاب مجارستان:مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» می نویسد:« همه تجربیات ما از مناسبات توتالیتری حاکی از آن است که برای حکومت مطلقه هنگامی که کاملاً سوار بر کار است، تجربه واقعیت های عملی به مراتب خطرناک تر از کشش طبیعی انسان به آزادی است». او این نکته را در اشاره به رمانی از دودینتسو با عنوان «نه فقط از نان خالی» طرح می کند. آرنت معتقد است رمان دودینتسو دارای عنصری از طغیان و عصیان است،اما این عصیان از جنس عصیان های روشنفکری و به خاطر آزادی نیست. این عصیان بیشتر به خاطر وقوف بر حقیقت امور بوده است تا برای آزادی. دودینتسو در این رمان تجربه ای را از زمان جنگ جهانی دوم نقل می کند. او که همواره شنیده است شوروی بهترین هواپیماها را دارد در سنگر نشسته است و شاهد یک درگیری میان هواپیماهای آلمانی و روسی است که در آن هواپیماهای آلمانی با وجود تعداد اندکشان بر هواپیماهای روسی پیروز می شوند:« چیزی در درون من در هم شکست،زیرا تا آن زمان هرگز جز آنکه هواپیماهای ما سریعترین و بهترین هواپیماهای دنیا هستند چیزی نشنیده بودم».  به باور آرنت، دودینتسو در اینجا به ما نشان می دهد که چگونه «یک تخیل توتالیتر زیر فشار واقعیت ها در هم می شکند و تجربه برخورد با واقعیت دیگر به وسیله حقیقت تاریخی استدلال های حزبی جایگزین نمی شود». آرنت در ادامه در تحلیل انقلاب مجارستان معتقد است ملت مجارستان در سطح تمامی طبقات سنی خود می دانست که در «دروغ و دغل» زندگی می کند و یکصدا و هم آواز در تمام بیانیه های خود خواستار چیزی شد که حتی روشنفکران با فراست روسی هم در خواب نمی دیدند و آن «آزادی در تفکر» بود. 
۲) جامعه سالم جامعه ای است که در آن فاصله میان واقعیت با روایت زبانی از واقعیت آن گونه نباشد که واقعیت را تبدیل به یک امر مبهم و نادیدنی کند و روایت از واقعیت را تبدیل به یک روایت تخیلی دروغین نماید. جامعه ما از این منظر جامعه ای ناسالم است. واقعیت ها را آنقدر ندیدیم و به آن ها بی اعتنایی کردیم که اکنون بر ما آوار شده اند و روایت خود از جهان و زندگی را آنقدر در فاصله از واقعیت قرار دادیم که هم واقعیت موجود را ندیدیم و هم قادر به خلق واقعیتی تازه مبتنی بر روایت خود نشدیم مگر آنکه به خشونت متوسل شویم. ما همه در ندیدن واقعیت مقصریم،اعم از مردم و نظام سیاسی. ما همه در ساختن یک روایت تخیلی از زندگی مقصریم، اعم از مردم و نظام سیاسی. اکنون هر دو به میزانی هم واقعیت را بیشتر می بینیم و هم به تخیلی و دور از واقعیت بودن روایت خود از واقعیت آگاهیم. اما فشار واقعیت بر هر دوی ما چنان افزون شده هست که دیگر قادر به همکاری با یکدیگر نیستیم و به خون هم تشنه ایم که واقعیت های مرگ آفرین از همه سو ما را احاطه کرده اند. هر دو، هم مردم و هم نظام سیاسی، خود را بر لبه پرتگاه قرار داده اند. تنها یک راه نجات وجود دارد. هم مردم و هم نظام سیاسی در توافقی ناگفته(که ما اصولا در وضعیت فحش و فحش کاری هستیم که گفتگو را منتفی ساخته است) و بی اعتنا به آنچه تاکنون بر خود و زندگی خود روا داشته ایم سعی در کاستن خطرهای موجود در زندگی خود کنیم و با ایمان به واقعیت، واقعیت را تا جای ممکن در دستان خود کنترل کنیم و گرنه نابودی ما قطعی است.

 

منبع :: رخداد تازه(مصطفی مهرآیین)

http://t.me/mostafamehraeen



:: موضوعات مرتبط: جامعه شناسی , ,
:: برچسب‌ها: مصطفی مهرآیین , mostafamehraeen ,رخداد تازه ,
تاریخ : سه شنبه 17 دی 1398
بازدید : 23599
نویسنده : شیدا

 

درباره سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (ره)

 

1) در فیلم «آژانس شیشه ای» اثر ابراهیم حاتمی کیا با سه نوع رزمنده یا بسیجی یا نیروی پاسدار طرف هستیم:الف.عباس حیدری، جانباز در حال مرگ؛ب. آقای سلحشور، نیروی نظامی جبهه ندیده تحصیل کرده حاصل دوران سازندگی؛ و ج.حاج کاظم،فرمانده جنگ و راننده مسافرکش فعلی که می‌کوشد به هر شکل ممکن عباس حیدری، دوست جانباز در حال مرگ خود را، برای معالجه از کشور خارج کند و به لندن ببرد.

2) از میان این سه، عباس حیدری نماد رزمندگانی است که با درد و رنج های حاصل از جنگ می سازند و بدون هیچ توقع و انتظاری به زندگی خود ادامه می دهند. آنها جنگ را از یاد نبرده اند چون هنوز در زندگی شخصی خود با پیامدهای جنگ درگیر هستند،اما دیگر چندان در حال و هوای جنگ هم نیستند. عباس در جایی خطاب به بقیه مردم حاضر در دفتر هواپیمایی می گوید:« «من اصلاً توقعی نداشتم. سر زمین با تراکتورم بودم. وقتی هم جنگ تموم شد، برگشتم سر همون زمین. من حتی دفترچه بیمه نگرفتم ».آقای سلحشور، نیروی امنیتی و مدیر دولت سازندگی به دفتر هواپیمایی حمله کرده است تا غائله را ختم کند. او نماینده نیروهای امنیتی جبهه ندیده‌ای است که مشروعیت خود را مدیون ذهن استراتژیک‌شان در تحلیل دقیق مسائل سیاسی- امنیتی می‌دانند. او همچنین نماد رزمندگان از جبهه برگشته ای است که حالا غرق در مال دنیا و مناسبات اقتصادی شده اند و از حال کسانی چون عباس حیدری بی خبرند. آقای سلحشور که با رفتار و گفتار خود دقیقاً مدیران سیاسی- امنیتی دولت هاشمی را به خاطر مخاطب فیلم آژانس شیشه‌ای می‌آورد، در گفتمان خود بیشتر بر ناتوانی بچه‌های جبهه و جنگ در فهم مقتضیات جدید جمهوری اسلامی و فرآیند توسعه و رشد آن تاکید می‌کند. سلحشور رو به حاج‌کاظم می‌گوید: «دیگه بدتر. مکافات خودیا شدیدتر از غریبه است. ما واسه امنیت این کشور که هزار تا دشمن داره، جون می‌کنیم، اون وقت شب عیدی، خودیا لوله مسلسل میذارن روی شقیقه ما. خیلی از بچه‌ها به خاطر آرامش و امنیت این مردم رفتن. بعید می‌دونم بتونی فکر کنی، ولی اگه می‌تونستی فکر کنی، از خودت خجالت می‌کشیدی». او در جایی دیگر می‌گوید: « بدون که یه دهه عقبی. اینه که برات زوره. یه دهه کُرکُری می‌خوندی، حالا تنها شدین. یه دهه ما ساکت نشستیم، گذاشتیم هرکاری خواستید بکنید، گرفتید و پس دادید. حالا دیگه دهه ماست.....مگه مملکت هرکی هرکی شده که با تفنگ حرفاتونو به کرسی بشونید؟ این همه شهید دادیم که حالا امثال کاظم خان قلدر بشن و هرچی دلشون خواست انجام بدن. این عمل باید تو نطفه خفه بشه تا برای بقیه عبرت باشه».حاج کاظم،اما، نماینده رزمندگان و فرماندهانی ست که هنوز در حال و هوای جنگ باقی مانده اند و از سال 67 جلوتر نیامده اند.او هنوز گرفتار تکرار کردن قصه اون روزهای جنگ است:« «می‌خوام یه قصه براتون بگم. می‌دونم بد موقعی برای قصه شنیدنه، ولی چاره نیست؛ یکی بود یکی نبود. یه شهری بود خوش قد و بالا. آدمایی داشت محکم و قرص. اونا داشتن جشن می‌گرفتن؛ جشن غیرت. همه تو اوج شادی بودن. یکهو یه غول حمله کرد به این جشن. غوله گُشنه زمین بود و می‌خواست کلی از این شهر رو ببلعه. همه نگرون شدند. حرف افتاد، با این غول کی می‌تونه بجنگه؟ ........ قرعه به نام جوون‌ها افتاد و اونا که دوره کُرکُریشون بود، رفتند به جنگ غول. ..... خیلی طول کشید، جوونا مرد شدن، مرداشون پیر شدند و بالاخره دست و پای آقا غوله رو قطع کردند و خسته و زخمی برگشتن به شهرشون که فهمیدن پیرشون سفر کرده ..... بعضی این جوونا رو طوری نگاه می‌کردند که انگار غریبه می‌بینند، شایدم حق داشتند. اینا آدمایی بودند که مدت‌ها دور از شهر با غوله می‌جنگیدند. اون جنگیدن آدابی داشت که اینا بهش خو کرده بودند. دست و پنجه زدن با غول، زلالشون کرده بود. بی‌رنگ شده بودند. ....... خلاصه زحمتتون ندم، شده بودند عینهو اصحاب کهف، دیگه پولشون قیمت نداشت. اونایی که تونستن خزیدن تو غار دلشون و اونایی که نتونستند مجبور به معامله شدند ....... ».حاج کاظم نتونسته فضای جنگ و یاد رفقا و رزمندگان تحت فرمانش را فراموش کنه. او هنوز میخواد با دشمن بجنگه.او در آرزوی شهید شدن و رفتن پیش رزمندگان و رفقاشه.او هنوز زلاله....

3) قاسم سلیمانی امروز ما همون حاج کاظم فیلم آژانس شیشه ای است. قاسم سلیمانی همون رزمنده زلال و بی رنگ باقی مونده بود. او عاشق شهادت و وصل به یارانش بود. او هنوز دوست داشت مثل بچه های جبهه در دهه شصت خاکی و بی ریا و پاک و زلال باقی بمونه. تمام سخنانش پر از یاد دوستانش و شهید شدن است. او ساده رفتار می کرد تا بگوید همون فرمانده ساده ایام جنگ است. سلیمانی در روح و روانش از سال های جنگ جلوتر نیامده بود و دوست داشت در همان حال و هوا باقی بمونه. او به همین دلیل در سال های پس از جنگ دو نقش بر عهده گرفته بود که هنوز او را در فضای جبهه و جنگ و خاکریز و بی سیم و لباس خاکی و چفیه و....نگه می داشت:زندگی در مرز و مبارزه با مواد مخدر و زندگی بیرون مرز و گسترش مرزهای جمهوری اسلامی. بهرحال، او همیشه دوست داشت در جبهه باشد و خود را در حال و هوای دوستانش نگه دارد. سلیمانی به گفته همه نزدیکانش رفیق باز بود و از محبت به دوستان لذت می برد. جنگ آمریکا و عراق بهترین فرصت برای سلیمانی بود که بنا به ماموریتش دوباره به زمین هایی برگردد که روزی در آنها جنگیده بود و دوستانش را از دست داده بود. او اگرچه توسط عراقی ها کشته نشده بود، در عراق کشته شد.

4) سلیمانی پاک و بی ریای جنگ،اما، احتمالا در سال های پس از جنگ در میدانی دیگر نیز باید می جنگید: جنگ با نوع خاص حکومت کردن در ایران که لازمه اش تبدیل شدن به آقای سلحشور بود.او نیروی یک نظام سیاسی بود که اگر هم می خواست حاج کاظم باقی بماند باید با امثال آقای سلحشور کار می کرد و مسائل نظامی حکومت را به پیش می برد. اینکه در این میدان سلیمانی چقدر توانسته بود خوب بجنگد و زلالی دوران جنگ خود را از دست ندهد را تنها خدا می داند. اما تاکید همیشه او به اینکه از خدا شهادت می خواهد و از یاران و دوستان فعلی اش می خواهد که او را حلال کنند نشان می دهد که چندان بودن فعلی خود را دوست نداشته است و بیشتر مایل بوده است همان حاج کاظم باقی بماند.

5) آنچه مردم ایران را در تشیع جنازه سلیمانی به خیابان کشاند فقط یک چیز است: ارادت مردم ایران به بچه های زلال و پاک دوران جنگ که سلیمانی دوست داشت در همان قالب باقی بماند. درست است که سلیمانی بواسطه پذیرفتن نقش فرماندهی قدس در کانون مباحث سال های پس از جنگ جمهوری اسلامی قرار داشت، اما او دوست داشت خود را همان رزمنده ساده نگه دارد. او به رهبر ایران بسیار نزدیک بود، اما گویا دوست داشت همیشه بگوید من به دوستان شهیدم نزدیکترم.بااینحال، پذیرفتن نقش فرماندهی در نظام سیاسی که بخش زیادی از مردم خود را از خود ناراضی ساخته است این پیامد را به همراه خواهد داشت که مردم جامعه ات تو را در خطاهای نظام سیاسی شریک بدانند و گاه حتی به تو احساس دلزدگی نشان دهند.

6) سلیمانی در مرز سال های جنگ و اخلاق خاص رزمندگان آن دوران با سال های خطاکردن جمهوری اسلامی زندگی کرد. همان گونه که مردم ایران به دوران نخست عشق می ورزند و از دوران دوم آزرده اند و گاه حتی از آن گذر کرده اند، برخوردشان با سلیمانی نیز دو معنا داشت: ما عاشق امثال سلیمانی دوران جنگ و مبارزه برای وطنیم اما از نیروهای نظامی که به مردم خود شلیک می کنند دوری می کنیم. روح همه رزمندگان دوران جنگ شاد و جایشان در بهشت.

 

منبع : رخداد تازه(استاد دانشمند آقای دکتر مصطفی مهرآیین)

http://t.me/mostafamehraeen



:: موضوعات مرتبط: جامعه شناسی , ,
:: برچسب‌ها: قاسم سلیمانی ,
تاریخ : سه شنبه 26 آذر 1398
بازدید : 33604
نویسنده : شیدا

در یکی دو سال اخیر در برخی از شبکه های اجتماعی، و به طور خاص اینستاگرام، می بینیم که برخی از زنان در معرفی خود علاه بر آنکه به علایق، هنر و حرفه شان اشاره دارند «مادری» را نیز به شکل برجسته ای قید می کنند. بدون تردید انگیزه زنان از اعلام مادر بودنِ خود بر حسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان یعنی میزان تحصیلات، نوع شغل و سطح درآمدشان می تواند متفاوت باشد. برای مثال هدف گروهی از زنان، پیام به مردانی است که از طریق شبکه های اجتماعی در جستجوی ارتباط اند. قصد آنان دور کردن مردان مزاحم از خود است. بررسی های اولیه ام نشان می دهد که اینان در اقلیت اند به ویژه اگر توجه کنیم که بیشتر زنانی که در معرفی خود به مادر بودن اشاره می کنند، حداقل طبق آنچه که از صفحاتشان برداشت می شود، سعی می کنند زنانی معمولی نباشند و تلاش می کنند تا خود را متفاوت، و به تعبیری روشنفکر و امروزی نشان دهند. 

نقش مادری و مادری کردن، در سال های اخیر یکی از مباحث مهم رشته های مختلف علوم انسانی شده است. یکی از دلایل اهمیت یافتن این موضوع، تبدیل مادری از امری اجباری به امری انتخابی است. در واقع بر خلاف جامعه سنتی که افراد فقط مجری هنجارهایی از پیش موجوداند در دوران جدید اما، مادر بودن تبدیل به یک تصمیم و یک انتخاب می شود. به تعبیر دیگر، زنان با توجه به شرایط و موقعیت خود درگیر این سوال چالش برانگیز می شوند که آیا علاقه، توان و امکان مادر شدن را دارند یا خیر؟ سوالی که حتی قبل تر درباره پدیده ازدواج هم می تواند طرح شود. در دنیای امروز برخی تصمیم می گیرند که با توجه به شرایط خود، از تجربه مادری صرف نظر کنند و در زندگی شان به سراغ تجارب دیگری بروند. انتخاب، خود دلیلی جهت برجسته کردن نقش مادری در صفحات شبکه های اجتماعی است. به نظر می رسد که برداشت جدیدی از مادری در حال شکل گیری است، یعنی برخی از زنان تلاش می کنند تا برداشتی مدرن از مادری خلق کنند تا به این طریق فاصله خود را از تعاریف سنتی و رایج جامعه نشان دهند. در این برداشت جدید، مادری به عمد در کنار کلماتی مانند نقاشی، عکاسی، سفر و طبیعت گردی، روزنامه نگاری، کوهنوردی، ترجمه، شعر قرار داده می شود تا تأکید شود که جایگاهی انتخاب شده، و نه تحمیلی، و یا رفتاری برآمده از سنت نیست. به علاوه، در اینجا هویتی مدرن از مادری ساخته و پرداخته می شود: من با افتخار، انتخاب کرده ام که یک مادر باشم.

جنبه دیگری از موضوع، اعتراض به وضع موجود و به طور خاص نابرابری های اجتماعی و نابرابری های جنسیتی است. امروزه مادری کردن یک شغل تمام وقت 24/7 محسوب می شود: بیست و چهار ساعت در هفت روز هفته! بسیاری از زنانی که مادر شدن را انتخاب می کنند به ناچار سایر فعالیت های خود را محدود می کنند. در عصری که فارغ از جنسیت، زن و مرد اشتیاق فراوانی برای پیشرفت و ارتقاء موقعیت اجتماعی خود دارند تصمیم برای مادر شدن انتخابی سخت می شود. این انتخاب سخت باید جایی نشان داده شود به ویژه وقتی که زنان احساس کنند که جامعه و خانواده علاقه ای ندارد تا این شغل تمام وقت و دشواری های آنرا ببیند و یا درک کنند. «نادیده انگاری جامعه» یکی از دلایل قرار دادن نقش مادری در مقابل چشمان همه است: من یک مادر هستم و مسئولیت سختی بر دوشم دارم و علیرغم این مسئولیت های سخت دارم فعالیت های دیگرم را هم انجام می دهم.

بدون تردید دلایل و انگیزه های دیگری نیز در این موضوع نقش دارند. ولی در این خصوص چند پرسش مطرح است: 
نخست اینکه، آیا اصرار بر نقش مادری، تداوم و بازتولید همان کلیشه های جامعه سنتی درباره مادری نیست؟ اینکه زن تا مادر نشود پخته نمی شود.
دوم، وابسته کردن هویت خود به هویت دیگری، یعنی فرزند، چقدر در جهان جدید توجیه پذیر است؟ در جامعه سنتی مادران تمام زندگی شان را وقف فرزندان شان می کردند، آنان در فرزندان شان استحاله می شدند به شکلی که در مواردی پس از بزرگ شدن و رفتن فرزندان، احساس خلاء شدیدی به سراغ شان می آمد. برخی از آنان حتی از همسر خود نیز جدا می شدند چون دیگر هیچ بهانه یا فلسفه ای برای با هم بودن نمی یافتند. 
سوم آنکه، پس از انقلاب 57 ، هم اعضای جنبش زنان که مدافع جهان مدرن بودند و هم نهادهای رسمی جمهوری اسلامی که مدافع جهان سنت-بنیاد بودند تلاش کردند تا نمودهای زنانگی را به حاشیه ببرند. آیا می توان گفت که برجسته کردن نقش مادری، احیاء زنانگی در برداشتی جدید است؟

منبع: فردین علیخواه|جامعه شناس



:: موضوعات مرتبط: جامعه شناسی , ,
:: برچسب‌ها: فردین علیخواه , جامعه شناسی شیدایی ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

سایت همسریابی شیدایی سایت همسریابی شیدایی ، به شما این امکان را میدهد تا با ابزار های پیشرفته دنیای امروز بتوانید در گستره وسیعتری شریک زندگی متناسب با معیار های خود را برگزینید. کافیست در همسریابی شیدایی ثبت نام کرده و سپس از صفحه ورود وارد بخش مدیریت نمایه خود شده و در میان افراد آماده ازدواج در جنس مخالف به جستجو بپردازید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سایت ازدواج تهران-تبریز-مشهد-اصفهان-شیراز(ثبت نام رایگان) و آدرس best-dating-iran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 2427
تعداد مطالب : 97
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


صیغه یابی
صیغه یابی
سایت صیغه موقت
سایت موقت، سایت همسریابی موقت ایرانی، سایت صیغه
سایت تبادل لینک خودکار
سایت تبادل لینک هوشمند
تبادل لینک سه طرفه
دانلود آهنگ شاد
خرید آنلاین
معتبرترین سایت همسریابی
سایت دوآشنا
همسریابی دو باور
آدرس جدید سایت همسریابی دوهمدم
صفحه اصلی سایت همسریابی دو همدل
دوهمراز
دوهمسان
دورستگار
آرزوها
نگار
گل من
صفحه اصلی سایت همسریابی آغاز نو
سایت جعفر اردبیلی
صیغه یابی آناهیتا
آدرس جدیدی سایت همسریابی بهترین همسر
سایت همسریابی طلاب
سایت احساس
سایت حافظون
همسریابی تبیان
سایت هلو
همسریابی لاو ایران
سایت همسریابی مونس
اینستاگرام صیغه یابی
صفحه ثبت نام سایت همسریابی نازیار
سایت همسریابی امید
همسریابی تلگرام پیوند
همسریابی سارا
سایت همسریابی ستیا
سایت ازدواج دائم شیدایی
سایت طهوران
ازدواج دائم طوبی
سایت همسریابی توران
سایت ایرانیان خانم یگانه
1 جفت
کانال تلگرام زنانه
سایت همسر یابی رایگان
سایت تبادل لینک اتوماتیک
سایت آنیل
دوست یابی سویل
سایت ایران صیغه
ازدواج موقت صیغه من
همسریابی پروین زمانی
دانلود برنامه همدلی
ونوس
سوزان
سایت صیغه موقت سيستان و بلوچستان
سایت همسریابی موقت قـــم
سایت همسریابی استان كهگيلويه و بوير احمد
سایت همسریابی بستان آباد
سایت همسریابی موقت خوي
سایت ازدواج سلماس
همسریابی شهر مهاباد
سایت ازدواج دائم خلخال
سایت همسریابی شهرستان فريدن
سایت ازدواج دائم اصفهان
سایت ازدواج دائم سميرم
سایت ازدواج ايوان
همسریابی شهرستان دهلران
همسریابی پاكدشت
شیدایی شيروان
سایت صیغه موقت تربت جام
سایت همسریابی موقت كلات
سایت صیغه یابی بيرجند
سایت صیغه سربيشه
سایت همسریابی شهر ايذه
سایت صیغه یابی مسجد سليمان
سایت همسریابی شهر شاهرود
شهرستان ايرانشهر
سایت همسریابی شهر سيب سوران
شیدایی ارسنجان
سایت صیغه یابی فسا
سایت ازدواج قم
سایت همسریابی بيجار
سایت صیغه سيرجان
سایت صیغه یابی رودبار جنوب
شهر اراک
شیدایی کوت عبدالله
سایت ازدواج دائم خرامه
سایت صیغه موقت انار
سایت صیغه میاندورود
سایت ازدواج موقت بهاباد
همسریابی شیدایی
فروش نیم ست و گردنبند
فروش کتاب های ارزان و بروز
فروش ظرف غذای برقی
فروش رفع قوز شانه
فروش يل ایموشن
فروش پاور بانک اصل ارزان
فروش کفش مردانه میلی تو

RSS

Powered By
loxblog.Com